Wednesday 7 March 2007

يافته‌هاي تازه از ايران باستان اثري ارزنده از والترهينتس

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ كتاب_ رضا مرادي غياث آبادي_ والتر هينتس Walther Hinz يکي از دانشمندان شاخص در ميان ده‌ها ايران‌شناس بزرگ آلماني است که در دو سده گذشته، پژوهش‌هاي بنيادين و بي‌همتايي را به جهان ايران‌شناسي عرضه داشتند. هر چند که بسياري از اين دستاوردها در ميان ايرانيان به کلي ناشناخته و مهجور مانده است.ء
والتر هينتس (1991-1906)، ايران‌شناسي پرکار و به ويژه متخصص خط و زبان‌هاي ايراني و تمدن ايلام بود. او در بسياري از حوزه‌هاي مطالعات ايراني (همچون تاريخ تمدن هخامنشيان و ساسانيان، زرتشت‌شناسي، کتيبه‌شناسي، تاريخ صفويه و علم اوزان و مقادير)، صاحب پژوهش‌هايي ناب و گسترده بود که در کتاب‌ها و مقاله‌هاي بي‌شماري از او منتشر شده‌اند. تاکنون کتاب "دنياي گمشده عيلام" (ترجمه فيروز فيروز‌نيا، 1371) از او به زبان فارسي منتشر شده است.ء
هم اکنون نيز دکتر پرويز رجبي مصمم است برخي از آثار والتر هينتس را از زبان آلماني ترجمه و منتشر کند. ء
رجبي، به مانند هينتس، ايران‌شناسي است که در زمينه‌هاي گوناگون مطالعات ايراني قلم‌زده و خود پژوهشگري صاحب‌سبک است. و ديگر اين که، شاگرد زانو به زانوي هينتس بوده و به هنگام تأليف بسياري از آثار، يار و مونس او بوده است.ء
او تاکنون چهار کتاب از هينتس ترجمه کرده‌ و به ناشر سپرده‌ است: "يافته‌هاي تازه از ايران باستان"، "داريوش و ايرانيان"، "سفرنامه ايران" و "فرمانروايي ايلام". ء
رجبي خبر از پايان چاپ نخستين کتاب داده است و اين که قرار است پس از پايان مراسم رونمايي منتشر شود. ء
والتر هينتس کتاب ديگري به نام "راه‌هاي تازه در فارسي باستان" دارد که اميد است اين کتاب نيز با همت پرويز رجبي ترجمه و منتشر شود.ء
"يافته‌هاي تازه از ايران باستان" (Altiranische Funde und Forschungen) با 360 صفحه، مجموعه‌اي از ده مقاله همراه با پيشگفتار مؤلف، يادداشت مترجم، کتابنامه، نمايه و همچنين عکس‌هايي فراوان و مفيد است. ء
برخي از عکس‌ها به ريزه‌کاري‌هايي اشاره دارد که تاکنون کسي به آنها نپرداخته است. در سراسر نوشتارهاي ده‌گانه کتاب، خواننده بيش از اين که با دامنه آگاهي‌هاي گسترده مؤلف آن روبرو شود، از شيوه تحقيق و منطق علمي او مي آموزد.ء
مقاله نخست اين کتاب به "جام سيمين نويافته از دوره ايلامي کهن" اختصاص دارد. مؤلف در اين مقاله ضمن بازگويي روند کشف و نخستين مطالعات بر روي جام مرودشت (که خود در آن هنگام در محل حضور داشته) مي‌پردازد و مي‌کوشد تا کتيبه آنرا بازخواني کرده و ترجماني از آن بدست دهد. معناگذاري جالبي که هينتس براي واژه "زن" و معادل ايلامي آن يعني "زَنَـه" عرضه مي‌دارد و در فصل‌هاي ديگر کتاب هم آنرا پي مي‌گيرد، در نوع خود جالب و قابل پيگيري افزون‌تر است. اين کتيبه در يک سطر به خط هندسي بر لبه بالايي جام نوشته شده است (اصطلاح "خط هندسي" با اجازه و رواديد رجبي براي اين سبک نويسش بکار رفته است. در ترجمه او اصطلاح "خط مخطط" و در متن آلماني، واژه (strichschrift) بکار رفته است).ء
نگارنده نزديک به دوسال در جستجوي منبعي مفيدتر براي خط هندسي بود تا بتواند گزارش مختصري از کتيبه نويافته ديگري به اين خط را بنويسد.ء
دومين مقاله کتاب به گزارش "سنگ‌نبشته نويافته خشيارشا از تخت‌جمشيد" مي‌پردازد. از آنجا که متن اين کتيبه به جز چند واژه، دقيقاً برابر و رونوشتي از متن کتيبه دوم داريوش‌شاه در نقش‌رستم (DNb) است؛ مؤلف مي‌کوشد تا به ياري آن، بخش‌هاي آسيب‌ديده بيانيه داريوش را بازسازي کند. کوششي که با بررسي‌هاي نوين ديگري در ساختار زبان فارسي باستان هخامنشي توأم است.ء
مؤلف در سومين مقاله کتاب "سنگ‌نبشته سه زبانه آرامگاه داريوش" را موشکافي مي‌کند و شباهت‌ها و تفاوت‌هاي متن‌هاي سه‌گانه را به ياري ترجمه ريکله بُـرگر (Rykle Borger) بر مي‌رسد. ء
چهارمين مقاله، بررسي "عناصر مادي و ايلامي در دربار هخامنشي" است که در آن کوشش مي‌شود تا تأثير و تأثر متقابل فرهنگ‌هاي نواحي گوناگون ايراني و به ويژه ماد و ايلام بر دستگاه سياسي هخامنشي و نيز آداب تشريفاتي آنان پي‌جويي شود. اما با اين حال از بررسي‌هاي زبان‌شناسي و معناي واژگان نيز که از دلبستگي‌هاي نويسنده است، دوري نمي‌شود و براي نمونه به بازگويي دلايلي مي‌پردازد که واژه روسي "سارافان" از گونه‌اي پوشاک مادي به نام "ساراپيس" برگرفته شده است.ء
مقاله ششم، کوششي در بازشناختن هويت واقعي "هيئت‌هاي نمايندگي در نگاره‌هاي تخت‌جمشيد" است. اين جستار، موضوع بحثي ديرينه است و هنوز هم بر سر نام چند هيئت نمايندگي از مجموع 23 هيئت نمايندگي منقوش بر جبهه شرقي کاخ آپادانا، اختلاف‌نظرهايي وجود دارد. هينتس مي‌کوشد تا با بيان ديدگاه‌هاي هرتسفلد، اشميت، يونگه، ايلرز و ديگران، و نيز به ياري کتيبه‌هاي کوچک دخمه جنوبي تخت‌جمشيد، پيشنهادهاي تازه‌اي را مطرح کند. براي نمونه او بر اين گمان است که هيئت پارتي (بر خلاف نظر متداول) نه هيئت سيزدهم، بلکه چهارمين هيئت است.ء
در مقاله ششم، مؤلف به عصر ساساني مي‌رسد و با "نگاره‌هاي اردشير اول ساساني" به پژوهشي مفيد در زمينه چهره و زيورآلات اردشير پاپکان بر بنياد نگاره‌هاي بازمانده از او که در استان فارس فراوان هستند، روي مي‌آورد. او در اين گفتار، همچنين مي‌کوشد تا شخصيت ديگر همراهان اردشير را باز شناسد و تا جاي ممکن آنان را معرفي کند. ء
"نگاره صخره‌اي ساساني در داراب" يکي از مهم‌ترين و در عين‌حال کم شناخته‌شده‌ترين سنگ‌نگاره‌هاي ايران است. شايد از آن رو که در جايگاهي پر رفت‌و‌آمد قرار نگرفته است. اين سنگ‌نگاره موضوع هفتمين گزارش هينتس است که در آن همراه با شمار فراواني از عکس‌هاي دقيق از سنگ‌نگاره و به ياري گزارش‌هاي نويسندگان پيشين، شرحي کوتاه اما پربار از قيصر و ديگر شخصيت‌هاي رومي اسيرشده توسط شاپور يکم را بدست مي‌دهد.ء
در هشتمين مقاله با عنوان "قيصرهاي رومي در نگاره‌هاي شاپور اول" موضوع شناسايي روميان در آثار ديگري بجز سنگ‌نگاره داراب دنبال مي‌شود. در اين نوشتار کوشش مي‌شود تا دلايل تازه‌اي در بازشناسي والرين، گورديان و فيليپوس عرب عرضه شود.ء
نهمين نوشتار کتاب به "کردير در نگاره‌هاي صخره‌اي" مي‌پردازد. هينتس علاوه بر بررسي کاملي در جوانب نگاره‌ها و کتيبه‌هاي موبد کرتير (که او به درستي واژه "کردير" را بکار مي‌برد و شادروان احمد تفضلي نيز بر همين باور بود) نکته جالبي را پيش مي‌کشد و آن اينکه کردير، نخستين کسي بود که عنوان "موبد" را بوجود آورد و آنرا براي خود بکار گرفت. مؤلف در اين مقاله کوتاه به اختصار به شرح نفوذ موبد کردير در تمامي ساختار ديني و قضايي و سياسي کشور مي‌پردازد و اينکه چگونه او با لقب غير عادي "کردير بخت‌روان ورهران اورمزد موبد"، علاوه بر قدرت ديني نامحدود، بالاترين مقام قضايي ايران را نيز بدست آورد. ء
ترجمه کتيبه "برم‌دلک" در نزديکي شيراز براي نخستين بار در اين کتاب آورده شده است. اين ترجمه که گزارشي از ازدواج بهرام دوم با خواهرش آناهيد است، همراه با عکس‌هايي از سنگ‌نگاره همراه آن است. در نگاره ازدواج بهرام دوم و آناهيد، موبد کردير هم به عنوان شاهدي مذهبي حضور دارد.ء
دهمين و آخرين بخش کتاب عبارت است از "نبشته‌هاي تازه‌يافته از روزگار ساسانيان" که نويسنده آن گِـرِد گروپ، استاد آلماني زبان پهلوي است. او در اين نوشتار کوتاه، گزارش و ترجماني از کتيبه‌هاي پهلوي "تنگ براق" در صدو بيست کيلومتري آباده، "حوض دختر گبر" در اقليد، "تنگ خشک" در سيوند، و تعدادي ديگر را عرضه مي‌دارد.ء

No comments: